انواع فعل در زبان فارسی همواره موضوعی مهم و مورد توّجه همهٔ محققین بوده است، چون که در زبان فارسی افعال طبق زمان، شخص، وجه، ساختمان و… به دسته‌های مختلفی تقسیم می‌شوند. اگر نویسنده یا ویراستار و یا حتی مترجم هستید، اگر قصد نوشتن مقاله در این زمینه را دارید، اگر زبان‌شناس یا کارشناس هستید خواندن این مقاله برای شما بسیار مفید است. البته که دانستن این مطالب بر هر فارسی‌زبانی واجب است.

در این مقاله می‌خوانیم :

انواع فعل از نظر ساختمان

فعل از نظر اجزاءِ تشکیل‌دهنده سه نوع است: فعل ساده، فعل پیشوندی و فعل مرکب.

فعل ساده

فعل ساده فعلی است که بن مضارع آن فقط یک تکواژ باشد و دیگر هیچ. مثال: فعل–» دیده‌ام بن مضارع–» بین یک تکواژ خالی است. پس فعل ما ساده است. در زبان فارسی به فعل ساده بسیط هم گفته می‌شود.

فعل پیشوندی

اگر اول بعضی از فعل‌های ساده یک «وند اضافه» مانند «در، بر، باز، فرو، وا، ور، فرا، پس» بیاید، آن فعل به فعل پیشوندی تبدیل می‌شود. پس روش ساخت فعل پیشوندی، اضافه کردن یکی از وند های بالا به اولِ فعل است.

فعل پیشوندی با «بر»: برآمدن، برگرفتن، برافتادن، برخاستن، برداشتن، برچیدن، برگرداندن و… 

فعل پیشوندی با «در»: درآمدن، دررفتن، درگذشتن، درگرفتن، درماندن، درخواستن، و… 

فعل پیشوندی با «باز»: بازگشتن، بازماندن، بازآوردن، بازگرداندن و… 

فعل پیشوندی با «فرو»: فرورفتن، فروکردن، فروبردن، فروپاشیدن، و… 

فعل پیشوندی با «وا»: واگذاشتن، واخوردن، وارفتن، واخواستن و… 

فعل پیشوندی با «ور» وررفتن، ورآمدن، درافتادن و…. 

فعل پیشوندی با «فرا»: فرارفتن، فراخواندن و …

فعل پیشوندی «پس»: پس دادن، پس گرفتن، پس افتادن و …

در اغلب موارد با اضافه کردن وند به این افعال معنای آن تغییر می‌کند.

فعل مرکب

خیلی از افعال وجود دارند که در زبان فارسی دچار رنگ باختگی معنایی شدند و نیاز به یک کلمهٔ کمکی دارند تا معنای آن را کامل کند. این ترکیب همیشه کنار هم ظاهر می‌شوند و فعل مرکب را تشکیل می‌دهند. مثال: اتو زدن شانه زدن عشق ورزیدن دوست داشتن بلند کردن گول خوردن .

معیار تشخیص فعل مرکب

همواره جزء اول بار معنایی بیشتری را بر عهده دارد. برای مثال در اتو کردن، «اتو» به‌عنوان جزء اول بخش مهمی از ترکیب را برعهده دارد و این قسمت است که مفهوم را به مخاطب انتقال می‌دهد.  

انواع فعل از نظر زمان

ماضی

به کاری اشاره دارد که در گذشته انجام شده‌است. این فعل معمولاً تنها است و فعل کمکی ندارد. فقط با شناسه می‌آید.

ماضی نقلی

در دسته افعال گذشته قرار دارد؛ اما از لحاظ معنی، این فعل به ارتباط دو زمان گذشته و حال دلالت دارد. به این ترتیب که انجام شدن یا نشدن کار در گذشته، به زمان حال هم مربوط می‌شود. نام دیگرش در زبان فارسی گذشتهٔ نقلی است.

ماضی استمراری

به فعلی گفته می شود که دلالت بر انجام کاری در گذشته دارد که تاکنون ادامه دارد. این فعل همواره با پیشوند «می» همراه است.

ماضی نقلی استمراری

بیانگر عملی است که در گذشته شروع و به‌صورت استمرار تا لحظهٔ حال ادامه پیدا کرده‌است و هنوز هم ادامه خواهد داشت.

ماضی بعید

فعلی است که گذشته دور را روایت می‌کند و همواره با صرف فعل کمکی «بود» همراه است. به آن گذشتهٔ دور هم می‌گویند.

 ماضی بعید نقلی

گذشتهٔ دور را روایت می‌کند اما حالت نقل دارد. این فعل با صرف فعل کمکی «بود» همراه است.

ماضی نقلی مستمر

زمانی است که بر جریان انجام گرفتن کاری یا روی دادن حالتی در زمان گذشته دلالت می‌کند که به‌طور مستمر تا زمان حال ادامه یافته است. همچنین این فعل با صرف فعل کمکی «داشت» همراه است.

ماضی التزامی

در گروه فعل‌­هایی قرار دارد که از رویدادی وابسته به شک، آرزو، شرط و امثال آن در زمان گذشته خبر می‌­دهد و با صرف فعل کمکی «باش» همراه است.

ماضی مستم

به جریان انجام کاری در گذشته دلالت دارد. این فعل همواره با صرف فعل کمکی «داشت» همراه است.   

مضارع

مضارع اخباری

به فعلی گفته می‌شود که از انجام کاری در زمان حال یا آینده‌ی نزدیک خبر می‌دهد.

مضارع مستمر

به وقوع فعلی که همین لحظه در حال اتفاق افتادن است دلالت دارد. این فعل همواره با صرف فعل کمکی «دار» همراه است. مضارع التزامی در زبان فارسی انجام گرفتن کاری را در زمان حال به‌صورت الزام (باید)، شک و تردید، شرط، آرزو و خواهش بیان می‌کند.

مضارع التزامی

فعل مضارع التزامی وظیفه نشان دادن زمان حال یا آینده و تعداد مخاطبان را در جمله به عهده دارد.

آینده

به انجام کاری در زمان آینده اشاره دارد. این فعل همواره با صرف فعل کمکی «خواه» همراه است.

نمونه صرف فعل «خرید»

ماضی: خریدم

ماضی استمراری: می‌خریدم

ماضی بعید: خریده بودم

ماضی مستمر: داشتم می‌خریدم

ماضی سادهٔ نقلی: خریده‌ام

ماضی استمراری نقلی: می‌خریده‌ام

ماضی بعید نقلی: خریده بودم

ماضی مستمر نقلی: داشته می‌خریده

ماضی التزامی: خریده باشم

مضارع اخباری: می‌خرم

مضارع مستمر: دارم می‌خرم

مضارع التزامی: بخرم

آینده: خواهم خرید    

انواع فعل از نظر معلوم یا مجهول بودن

فعل معلوم فعلی است که نهاد دارد و کننده‌ٔ کار در آن مشخص است. فعل مجهول فعلی است که نهاد ندارد و همواره با صرف فعل کمکی «شد» همراه است. مثال: ماشین در پارکینگ گذاشته شد.

روش ساختن جملهٔ مجهول

1- نهاد را حذف می‌کنیم.

2- مفعول جمله را در جای نهاد قرار می‌دهیم و «را» را حذف می‌کنیم.

3- فعل جمله را به صفت مفعولی یا مادهٔ گذشته تبدیل می‌کنیم.

4- از «شدن» فعلی متناسب با زمان جمله می‌سازیم. پس باید زمان افعال را خوب بلد باشیم.

5- شناسه را با نهاد جدید تطبیق می‌دهیم.

مثال:

معلوم: معلم مدرسه خانه‌اش را فروخته‌است. مجهول: خانهٔ معلم مدرسه فروخته شده‌است.

معلوم: نجار درخت را می‌برید. مجهول: درخت بریده می‌شد.

معلوم: دانشگاه دانشجویان ممتاز را برگزید. مجهول: دانشجویان ممتاز برگزیده شدند.

نکته:در زبان فارسی فعل معلوم بر مجهول ترجیح دارد و در ساخت افعال مجهول حتماً باید به زمان فعل دقت کرد و با فعل کمکی «شدن» فعلی متناسب با زمان فعل معلوم ساخت.

انواع فعل از نظر گذرا یا ناگذر بودن

افعال گذرا باید از یک مفعول یا مسند یا متمم گذر کنند. یعنی یا مفعول داشته باشند یا مسند یا متمم. افعال ناگذر هیچکدام را ندارند و فقط از یک نهاد برخوردارند. پس برای درک گذر، ناگذر حتماً باید با نقش‌های دستوری جمله مثل مفعول، متمم و مسند آشنا باشید. در صورت وجود آنها تشخیص می‌دهیم که چه فعلی دارید.

برای پیدا کردن مفعول از فعل می‌پرسیم: چه چیزی را یا چه کسی را؟ مثال: ماشین را کنار پارک مسکو پارک کردم. چه چیزی را پارک کردی؟ ماشین را. پس ماشین می‌شود مفعول. ما در این جمله فقط مفعول داریم و نه متمم و مسند. پس فعل ما گذرا است. گذرا به چه؟ گذرا به مفعول.

برای پیدا کردن مسند از فعل می‌پرسیم چگونه؟ تا یک حالت را پیدا کنیم. هوا به دلیل ترافیک شدید خیلی آلوده شد. هوا چگونه شد؟ آلوده. پس آلوده مسند است. ما در این جمله مسند داریم پس فعل ما گذرا است. گذرا به چه؟ به مسند.

برای پیدا کردن متمم در جمله به دنبال «حرف اضافه» مانند از، بر، به، با، و… می‌گردیم. من دو ساعته از فرانسه به آلمان رفتم. در جملهٔ بالا دو حرف اضافهٔ «از» «به» داریم. که حرف بعد از آن متمم است. پس فعل ما گذرا است. گذرا به چه؟ به متمم.       

انواع فعل از نظر شخص

برای افعال شخصی لازم است هم با افعال مدال (بایستن، باید، شاید) آشنا باشید و هم مصدر مرخم را به‌خوبی بشناسید. مصدر مرخم مصدری بود که «ن» آن حذف شده بود و زمان و فاعل خاصی نداشت. شاید بتوان در این زمین ماند و غمگین نشد. در جملهٔ باید نمی‌توانیم فاعل یا زمانی برای جمله انتخاب کنیم. چون در جمله مصدر مرخم آمده‌است. در زبان فارسی افعال دارای شخص هستند. رفتم: اول شخص مفرد رفتی: دوم شخص مفرد رفت: سوم شخص مفرد رفتیم: اول شخص جمع رفتید: دوم شخص جمع رفتند: سوم شخص جمع حالا اگر جمله‌ای داشته باشیم که نتوانیم برای فعلش شخص پیدا کنیم. قطعاً فعل آن جمله شخصی نیست و غیرشخصی است. پس فعل غیرشخصی فعلی است که هیچکدام از شاخص‌های شش‌گانهٔ مفرد و جمع را ندارد.  

مثال: باید دید چگونه در دریا دست و پا می‌زند. می‌توان گفت هنر تو به هدر رفت. (می‌توان گفت: شخص ندارد.) باید بتوان خورد. به اجبار بایستی از کشفیات دانست.

انواع فعل از نظر وجه

طبقه‌بندی انواع فعل بر اساس کیفیت و نوع بیان مفهوم را وجه فعل در زبان فارسی می‌گویند. وجه فعل در زبان فارسی به اخباری، التزامی یا امری و دعائی بودن آن دلالت دارد. در وجه اخباری، فعل خبری قطعی می‌دهد. در وجه التزامی جمله با احتمال همراه است و گوینده یقین ندارد. در واقع گوینده دلالت فعل به معنی آن را با التزام یا همراهی به چیزی مانند آرزو، میل، امید، شرط، تردید و… بیان می‌کند. در «وجه امری» گوینده می‌خواهد مخاطب عملی انجام دهد و در واقع به او امر می‌کند. «وجه اخباری» دلالت فعل را بر معنای آن به‌صورت قطعی خبر می‌دهد. «وجه التزامی» دلالت فعل به معنی آن را با التزام یا همراهی به چیزی مثل آرزو، میل، امید، شرط، تردید و… بیان می‌کند. «وجه امری» وقوع فعل را از کسی طلب می‌کند، در واقع دستور یا خواسته است.

وجه اخباری این زمان‌ها را در بر می‌گیرد: مضارع ساده: روند مضارع اخباری: می‌روند مضارع مستمر: دارند می‌روند آینده: خواهند رفت ماضی ساده: رفت ماضی بعید: رفته بودند ماضی استمراری: می‌رفتم ماضی مستمر: داشتم می‌رفتم بعید نقلی: رفته‌بوده‌ام ماضی بعید مستمر: می‌رفته‌ام.

وجه التزامی: مضارع ساده: (اگر) روند مضارع التزامی: (شاید) بروند ماضی التزامی: (کاش) رفته‌ باشند.

وجه امری: فعل امری: برو و فعل دعایی: خدایا من را ببخش. (که درخواستی همراه با التماس است)

«وجه مصدری» که در تعریف، آن است که فعل به‌صورت مصدر بیاید، اصلاً فعل نیست. مصدر در اصل نوعی «اسم» است. در عین حال اگر در مواردی بتوانیم برای آن وجهی قائل بشویم، باز هم وجه التزامی صحیح است چراکه یکی از مفاهیم التزام مانند لزوم و اراده را می‌رساند و در این‌ صورت باید آن را با جزء قبلی فعل به شمار آورد نه فقط مصدر را.      

 

افعال ناقص

فعل‌هایی که با وجود مفعول و متمم و معنای جمله را کامل نمی‌کنند، فعـل ناقـص نامیده می‌شود. مثال: انگاشت، پنداشت، دید، شناخت، گمان کرد، شمرد، خواند، نامید، خطاب کرد، نهاد، دانست، خواست، پسندید، شد، گردید، گشت، گردانید، کرد، داشت، آفرید، نمود، سزید، ساخت، بایست، شایست، زیبد، گرفت و… کلماتی که کمک می‌کنند این افعال کامل شوند مسند یا مکمل نام دارند. برای پیدا کردن مسند یا مکمل کافی از از فعل بپرسیم «چگونه؟» مثال: رئیس جمهور استرالیا وزیرش را فردی محترم دانست. سؤال: رییس جمهور استرالیا وزیرش را چگونه دانست؟ (یا می‌داند) پاسخ: محترم پس «محترم» مسند است و به کامل شدن فعال کمک کرده‌است. خداوند جهان را زیبا و رنگارنگ آفرید. فعل ناقص: آفرید مسند: زیبا و رنگارنگ سارینا دوستش را دختری بدجنس خطاب کرد. فعل ناقص: خطاب کرد مسند: بدجنس.

جالب است بدانید افعال ناقص می‌توانند متعدی باشند، یعنی مفعول بگیرند. در این صورت فعل ناقص متعدی هستند. مثال: معلم کتاب‌ها را سریع شمرد. فعل ناقص: شمرد مسند: سریع مفعول: کتاب‌ها اگر افعال ناقص مفعول نداشتند باشند، فعل ناقص لازم هستند.

فعل سببی

«فعلی است که دلالت دارد بر اینکه شخصی یا چیزی سبب انجام گرفتن کاری یا به وقوع پیوستن حالتی می‌شود. در برخی زبان‌ها، فعل سببی با افزودن وندهایی به فعل غیرسببی ساخته می‌شود. فعل‌های سببی همیشه متعدی هستند. یعنی مفعول می‌گیرند. افعالی که به «اندن» یا «انیدن» ختم شده باشند فعل سببی محسوب می‌شوند. روش ساخت دقیق‌تر: بن حال+ ان+ وند گذشته‌ساز مثال: آواراندن تواناندن پراندن رواندن تاباندن ناقلا همه را خنداندند همه را در همه جا پوشاندند

منبع: تقی وحیدیان کامیار، دستور زبان فارسی، انتشارات سمت: ۱۳۹۹.        

برای دریافت فایل PDF مقاله کلیک کنید
اشتراک گذاری مقاله

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *