1) I enjoy reading books in my free time

a

|

من در اوقات فراغت با لذت کتاب می‌خوانم.

b

|

با لذت کتاب‌های زیادی در اوقات فراغت می‌خوانم.

c

|

من کتاب‌های زیادی با لذت می‌خوانم.

2) Can you help me with my homework?

a

|

آیا در مشق شبم کمک می‌کنی؟

b

|

ممکن است در تکالیفم کمکم کنی؟

c

|

برای انجام مشق شب، شما کمک می‌خواهید؟

3) She speaks English very well.

a

|

او انگلیسی خوب، صحبت می‌کند.

b

|

حرف زدن انگلیسی او رضایت‌بخش است.

c

|

او خیلی خوب به انگلیسی صحبت می‌کند.

4) Let's go for a walk.

a

|

بیایید یک قدم زدن برویم.

b

|

بگذار برویم برای یک پیاده‌روی.

c

|

بزن بریم پیاده‌روی.

5) He missed the bus.

a

|

از اتوبوس جا ماند.

b

|

او اتوبوس را از دست داد.

c

|

اتوبوس او را جا گذاشت.

6) We had fun at the party last night.

a

|

ما شب گذشته در مهمانی سرگرم شدیم.

b

|

به ما در مهمانی دیشب خوش گذشت.

c

|

ما دیشب با مهمانی خوش بودیم.

7) He goes to the gym every other day.

a

|

او هر دو روز یک‌بار به باشگاه می‌رود.

b

|

او یک روز در میان به باشگاه می‌رود.

c

|

او هر روز به باشگاه می‌رود.

8) Would you like some tea?

a

|

آیا دوست دارید مقداری چای؟

b

|

می‌خواهید کمی چای بنوشید؟

c

|

می‌خواهید یک فنجان چایی برایتان بریزم ؟

9) After the movie, we will go out to eat?

a

|

بعد از فیلم میخوایم بیرون بریم تا غذا بخوریم.

b

|

تصمیم‌مون الان این شد بعد از فیلم بریم بیرون غذا بخوریم.

c

|

ما بعد از فیلم بیرون می‌رویم واسه غذا خوردن.

10) She has been studying for three hours.

a

|

او سه ساعت است درس می‌خواند.

b

|

او برای سه ساعت درس می‌خواند.

c

|

سه ساعتی هست که مشغول خواندن است.

11) Could you give me a hand?

a

|

می‌توانید به من دستی بدهید؟

b

|

لطف می‌کنید کمکم کنید؟

c

|

یک دست به من بدهید لطفاً

12) They have known each other for years.

a

|

سال‌هاست که یکدیگر را می‌شناسند.

b

|

آنها سال‌های زیادی را از هم باخبر بودند.

c

|

آن‌ها همدیگر را داشتند سال‌های زیاد می‌شناختند.

13) I'll think about it.

a

|

من درباره‌اش فکر خواهم کرد.

b

|

به آن خواهم اندیشید.

c

|

فکر می‌کنم راجع به آن.

14) The music is too loud.

a

|

موسیقی خیلی بلند است.

b

|

صدای موسیقی بیش از حد زیاد است.

c

|

موسیقی بیش از حد بلند است.

15) Can I have the check, please?

a

|

می‌شود صورتحساب را بیاورید لطفاً؟

b

|

لطفاً حساب را داشته باشم؟

c

|

لطفا، به من بگویید چقدر باید بدهم؟

16) It's my turn to cook dinner.

a

|

نوبت من است که شام بپزم.

b

|

حالا نوبت من است که شام آماده کنم.

c

|

نوبت پخت و پز شام به من رسیده.

17) You should take an umbrella; it might rain.

a

|

شاید باران بیاید، چتر ببرید.

b

|

اگر ببارد، چتر بردار.

c

|

بهتر است چتر برداری؛ شاید باران ببارد.

18) He's taller than I thought.

a

|

او بلندتر از چیزی است که فکر می‌کردم.

b

|

او بلندتر از آن چیزی که فکر می‌کردم هست.

c

|

او بلندتر است تا فکر من.

19) The library is closed on Fridays.

a

|

کتابخانه جمعه‌ها تعطیل است.

b

|

کتابخانه در روز جمعه بسته است.

c

|

کتابخانه روزهای جمعه بسته می‌باشد.

20) I learned a lot from this experience.

a

|

این تجربه به من خیلی چیزها آموخت.

b

|

از این تجربه خیلی چیزها یاد گرفتم.

c

|

من از این تجربه زیاد آموختم.

21) They are getting married next month.

a

|

این‌ها ماه آینده ازدواج می‌کنند.

b

|

آن‌ها ماه بعد ازدواج می‌کنند.

c

|

آنها در ماه آتی عروسی می‌کنند.

22) What is the idiomatic translation for 'It's a piece of cake'?

a

|

این یک تکه کیک است.

b

|

این کار شیرین است مثل کیک.

c

|

این کار مثل آب خوردن است.

23) I am looking forward to the trip.

a

|

من منتظر سفرم.

b

|

من به دنبال سفر می‌گردم.

c

|

با اشتیاق منتظر سفر هستم.

24) They offered him a good job.

a

|

آن‌ها به او پیشنهاد شغل خوب دادند.

b

|

او پیشنهاد کار خوبی دریافت کرد.

c

|

به او یک کار خوب پیشنهاد کردند.

25) This book belongs to Mary.

a

|

این کتاب متعلق به مری است.

b

|

این کتاب از مری است.

c

|

کتاب مری است.

26) What is the meaning of 'to take something for granted'?

a

|

چیزی را بدیهی دانستن.

b

|

چیزی را قرض گرفتن.

c

|

چیزی را به خاطر سپردن.

27) Do you understand what I'm saying?

a

|

آیا متوجه هستی که من چه گفتم؟

b

|

چیزی که من می‌گویم را درک می‌کنید؟

c

|

متوجه صحبت من می‌شوی؟

28) The weather is getting colder.

a

|

هوا سردتر خواهد شد.

b

|

هوا دارد سردتر می‌شود.

c

|

هوا سردتر است.

29) I need some glasses because I cannot see well.

a

|

من مقداری عینک نیاز دارم چون خوب نمی‌بینم.

b

|

من تعدادی عینک دارم چون خوب نمی‌بینم.

c

|

به یک عینک نیاز دارم چون خوب نمی‌بینم.

30) Please turn off the lights.

a

|

لطفاً چراغ‌ها را خاموش کنید.

b

|

لطفا چراغ‌ها را خاموش نگهداری کن.

c

|

روشن نگه دارید چراغ‌ها را.

آزمون تعیین سطح دوره آموزش ترجمه

سوالات